هوای باغ پاییزم، شکفتن رفته از حالم؛ زدم سر بس که بر دیوار، تکیده در قفس حالم؛ چنان بی یار و بی یاور، چنان بیگانه با خویشم، که حتی سایه ام دیگر به دنبالم نمی آید.